اصطلاحات انگلیسی خفن و باحال 2024
هر زبانی اصطلاحات خاص خود را دارد و اهل آن زبان، نسبت به افراد دیگر، آنها را بهتر و دقیق تر می فهمند و از کاربرد آنها بیشتر لذت می برند. زبان انگلیسی از زبان هایی است
که هزاران اصطلاح خاص خود دارد. بسیاری از این اصطلاحات به دلیل آن که کلمات تشکیل دهنده آنها ارتباط معنایی روشنی با معنای خود اصطلاح ندارند، گیج کننده اند. اصطلاح Break an arm and a leg به معنای “خیلی گران بودن” است و امروزه این اصطلاح هیچ ارتباطی با شکستن دست و پا ندارد، اما صدها سال پیش احتمالأ ارتباطی وجود داشته است.
اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی
برای فهم یک زبان و فرهنگ کاربران آن، زبان آموز ناگزیر به یادگیری اصطلاحات آن زبان است، زیرا این جنبه از زبان، زبان آموز را با فرهنگ آن زبان بیشتر آشنا می سازد و یادگیری
All ears: eager to listen; sharply attentive; curious
سرا پا گوش
You said you had something important to tell me. I’m all ears!
منشأ:
گوش تنها عضو بدن انسان است که با آن می شنویم. لذا اگر به کسی بگویید که سراپا گوش هستید، به این معنی است که شما با علاقه و با تمام وجود به آنچه که به شما
گفته می شود گوش می دهید. این اصطلاح مربوط به قرن هفدهم است.|
All that glitters is not gold: something that seems attractive and valuable at first might turn out to be worthless
هر گردی گردو نیست؛ نه هر آنکه آینه سازد سکندری می داند.
Mary bought a bracelet that looked great online, but when she got it, she realized that all that glitters is not gold.
منشأ:
این گفته از اواخر قرن نوزدهم وارد زبان شده است و نشان می دهد که ظاهر چقدر می تواند فریبنده باشد. این گفته کم و بیش در اکثر فرهنگها و زبانهای دیگر نیز مطرح
است. براساس همین ضرب المثل، او هنری (۱۹۱۰-۱۸۶۲O Henry)، داستان نویس معروف آمریکایی، داستانی به نام «طلایی که می درخشید» نوشت که در آن افراد به راحتی گول
چیزهایی را می خورند که آنها را برای رسیدن به پول تشویق می کند. در اوایل قرن نوزدهم معدنچیان طلا در غرب به نحو دیگری به این قضیه پرداختند. بعضی از این معدنچیان سنگهای متمایل به زرد و درخشان را شناسایی می کردند و فکر می کردند که طلا است. اما در واقع این سنگ های بی مصرف و برنزی رنگ چیزی جز سنگ نورpyrites)) نبودند. آنها
اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی قسمت دوم 2024
مثل هر کس دیگر که فکر می کند چیز قشنگ و با ارزشی پیدا کرده است ولی بعد متوجه میشود که قشنگی و ارزش آن، چیزی جز دروغ نیست، ناراحت میشدند.
All thumbs: awkward and clumsy, especially with the hands
بی دست و پا، دست و پا چلفتی
Would you do up these buttons for me? I seem to be all thumbs today.
منشأ:
انسان و میمون انگشت شست دارند و خیلی از حیوانات دیگر این انگشت را ندارند. انگشت شست در برداشتن اشیاء و انجام خیلی کارهای دیگر به سایر انگشتها کمک
می کند. ولی اگر همه انگشت های دست انگشت شست بودند، چه اتفاقی می افتاد؟ مسلما در برداشتن اشیاء و کار با صفحه کلید کامپیوتر و یا خیلی از کارهای دیگر مشکل
می داشتیم. به همین خاطر، این اصطلاح، در انجام کارهای فیزیکی مربوط به دست، به شخصی اشاره دارد که قادر به خوب انجام دادن کارها نیست.
(Have) ants in your pants: extreme restlessness; over activity
بیقراری، دلشوره؛ بی قرار بودن، کک به تنبان کسی افتادن
You never sit still. You must have ants in your pants.
منشأ:
به راحتی می توان تصور کرد که این اصطلاح از کجا نشأت گرفته است. اگر واقعا کک داخل شلوار شما باشد چه احساسی خواهید داشت؟ مشکل خواهید توانست آرام بگیرید.
آنقدر به خودتان خواهید پیچید تا از شر آن راحت شوید.
Apple of your eye: a person or thing that is greatly loved, treasured, and adored
نور چشم، چشم و چراغ
Amir was the apple of my eye.
منشأ:
این گفته از انجیل گرفته شده است. مردم باستان فکر می کردند که مردمک چشم انسان چيز جامدی است و به شکل سیب است. مردمک (یعنی سیب چشم) ارزشمند بود، زیرا
بدون آن نمی توانستید چیزی را ببینید.
As the crow flies: by the shortest and most direct route
صاف و مستقیم، به خط یا راه مستقیم
Sina lives only a few blocks from school as the crow flies.
منشأ:
بیشتر پرنده ها در خط مستقیم به طرف مقصد خود پرواز می کنند و کلاغ نیز جزو همین گروه است. آنها در پرواز از مسیر خود منحرف نمی شوند و یا به طور زیگزاگ حرکت
نمی کنند. بنابراین برای رسیدن به مقصد خود، از مسیری صاف و مستقیم استفاده می کنند. متأسفانه انسان ها نمی توانند مثل کلاغ ها مستقیم حرکت کنند و یا روی زمین صاف
و مستقیم حرکت کنند. انسان ها مجبورند پیاده بروند، سوار ماشین شوند و مسیرهای پیچ در پیچی را طی کنند. محاسبه مسیر بطور صاف و مستقیم معمولأ غیر عادی به نظر
میرسد چرا که مسیر مستقیم ۵ کیلومتری بین دو نقطه ممکن است با احتساب پیچها و کوه ها و تپه ها و موانع ده کیلومتر باشد. در ضمن از این اصطلاح برای دادن آدرس
مستقیم نیز استفاده میشود.
Asleep at the wheel / switch: not attending to one’s job or failing to react quickly; not being alert
غافل، اهمال کار
Mina lost her job because she was asleep at the switch.
منشأ:
این گفته از اواسط قرن نوزدهم زمانی که راه آهن به کار افتاد مصطلح شده است. یکی از وظایف مهم راننده قطار این بود که بتواند به موقع و بدون اتلاف وقت قطار را از
مسیری به مسیر دیگر بیاندازد. اگر راننده در این لحظه به خواب میرفت دیگر نمی توانست کاری بکند و قطار به ناچار از مسیر خود منحرف میشد و یا سانحهای به وقوع
می پیوست. امروزه این اصطلاح در مورد شخصی بکار میرود که دقت زیادی به کار خود نمی کند و یا در انجام وظیفه خود کوتاهی می کند.
At the drop of a hat: right away; at once; without delay
بلافاصله، بی درنگ، به یک اشاره
Farhad would have gone to the football game at the drop of a hat.
منشأ:
روش های زیادی برای شروع یک مسابقه یا هر ورزشی وجود دارد: تیراندازی کردن، تکان دادن یک پرچم، فریاد زدن «سرجای خود، آماده، حرکت». در زمان های قدیم فردی کلاه خود
را روی زمین می انداخت تا مسابقه بلافاصله شروع شود. امروزه اگر کسی مشتاقانه کاری را انجام دهد (نه صرفا کار ورزشی) ما هم در جا به او می گوییم که “احسنت”، آنرا به یک
اشاره انجام دادی.
(Be) at the end of your rope: at the limit of your ability, or patience to do something
نهایت تاب و تحمل؛ طاقت کسی طاق شدن، جان کسی به لب رسیدن
I’ve tried everything, but nothing’s worked. I’m at the end of my rope.
امروزه این اصطلاح در مورد افرادی که دوست دارند به همه دستور بدهند به کار می رود چه داخل اتومبیل باشند، چه نباشند.
Baker’s dozen: thirteen of anything for the price of twelve
سیزده تا
“How many of the jelly doughnuts, Sir?” The salesclerk asked. “Oh, make it a baker’s dozen.”
منشأ:
دیدگاهتان را بنویسید